ادله اثبات حجیت سید احمد الحسن (ع)

فایل های صوتی

خداوند شهادت داد: احمدالحسن حق است

رؤیای صادقه شهادتی الهی بر احمدالحسن

رؤیا در خواب و بیداری (مکاشفه) برای شناخت فرستاده‌ی خداوند چه جایگاهی در دین الهی دارد؟

در مقالات پیشین روشن شد که راه شناخت فرستاده‌های خدا در هر زمان، وصیت، نص یا همان معرفی‌نامۀ الهی است که انواعی دارد:

  • نص مستقیم از خداوند سبحان
  • نص مستقیم از خلیفۀ الهی گذشته
  • نص غیرمستقیم از خلیفۀ الهی گذشته

نص مستقیم الهی که در قالب رؤیا در زمان تمام حجج الهی حاضر بوده، شرایطی دارد که در مقاله‌ای جداگانه از آن سخن گفتیم. اینک می‌خواهیم ببینیم آیا احمدالحسن مثل فرستادگان راستین گذشته، دارای نصوص مستقیم از جانب خداوند یا شهادات الهی است؟

در بسیاری از سخنان اهل‌بیت(ع) که در ادامه تعدادی از آن‌ها را بیان می‌کنیم، از رؤیای صادقه و نقش مهم آن سخن به میان آمده است. رؤیا یکی از راه‌هایی است که می‌توان به‌وسیلۀ آن از ظهور قائم آل‌محمد آگاهی یافت.

رؤیاها در طول مسیر دین الهی همراه با پیامبران و ائمه(ع) بوده است؛ به‌گونه‌ای که هیچ‌کس را توان انکار آن نیست، هرچند امروزه بسیاری از مردم نسبت به آن باور کمی دارند؛ اما سید احمدالحسن(ع) آمده تا باور مردم به نشانه‌های ملکوتی را ارتقا بخشد. ایشان می‌فرمایند: «… رؤیا و مکاشفه در بیداری، ضعف ایمان آن‌ها به آیات حق الهی در ملکوت آسمان‌ها را به آن‌ها می‌نمایاند و برایشان تبیین می‌کند که مردم در طول مسیر انسانیت بر این زمین، غالباً به آیات ملکوتی خداوند یقین ندارند و به رؤیا و مکاشفه در ملکوت آسمان‌ها ایمان نمی‌آورند؛ چراکه آن‌ها نگاه خود را به این زمین و به ماده محدود کرده‌اند و این منتهای دانش آن‌ها بوده است که سراغ ماسوای آن نمی‌روند: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ * ذلِکَ مَبْلَغُهُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اهْتَدی» (نجم: 30)
(مُنتَهای دانش آن‌ها همين است. پروردگار تو به آن‌کس که از طريق او گمراه می‌شود يا به راه هدايت می‌افتد داناتر است)

در سوی دیگر، انبیا، اوصیا، رسولان(ع) و یاران و اصحاب آن‌ها به آیات خدا ایمان می‌آورند. آن‌ها به رؤیا و مکاشفه در ملکوت آسمان‌ها ایمان دارند و این خود یکی از راه‌های وحی خداوند سبحان و متعال است که اگر آن‌ها به این طریق ایمان نداشتند، پیامبر نمی‌بودند؛ از همین رو خداوند سبحان و متعال آن‌ها را ستوده و فرموده است: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ * وَ نادَيْناهُ أَنْ يا إِبْراهيمُ * قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيا إِنَّا کَذلِکَ نَجْزِي الْمُحْسِنينَ» (صافات: 104 و 105)
(ما ندايش داديم: ای ابراهيم! * رؤیا را تصدیق کردی و ما این‌چنین نيکوکاران را پاداش می‌دهيم.) [سید احمدالحسن علیه‌السلام، کتاب متشابهات ج۴ س۱۴۵]

در دعوت‌های الهی، رؤیا همیشه راهی برای شناخت خلیفۀ خدا و ایجاد معرفت به ملکوت آسمان‌ها بوده است؛ و این راه ملکوتی نیز در زمان ظهور اهمیت زیادی پیدا می‌کند و ارتباط نزدیکی با صاحب الامر دارد که در ادامه به روایات آن می‌پردازیم.

عن أبي‌بكر الحضرمي، قال: دخلت أنا وأبان على أبي‌عبد‌الله (ع)  وذلك حين ظهرت الرايات السود بخراسان، فقلنا: ما ترى؟ فقال: اجلسوا فی بيوتكم، فإذا رأيتمونا قد اجتمعنا على رجل فانهدوا إلينا بالسلاح. [کتاب غيبت، محمد بن ابراهيم نعمانی، ص 203]ابوبکر حضرمی‌ می‌گويد: من و ابان آن هنگامی که پرچم‌های سياه در خراسان ظاهر شدند، بر ابوعبدالله (ع) ‌وارد شديم و عرض کرديم: ما چه کنيم؟ فرمودند: «در خانه‌هايتان بنشينيد؛ پس هنگامی که ديديد ما به دور مردی جمع شديم با سلاح برای دفاع از ما برخيزيد.»

اجتماع اهل‌بیت(ع) به دور يک مرد در عالم جسمانی چگونه است؟ آیا ممکن است اهل‌بیت با اجسام مادی خود، دور یک فرد جمع شوند؟ در صورتی که اهل‌بیت(ع) سال‌هاست به شهادت رسیده‌اند و اجساد مادی مبارک آن‌ها مانند دیگر انسان‌ها در خاک مدفون است. این امر جز از طريق رؤيا و در عالم ملکوت یا مکاشفه اتفاق نمی‌افتد.

عن عبدالله بن عجلان، قال: ذكرنا خروج القائم‌(ع) ‌عند أبي عبد الله‌(ع) ‌فقلت له: كيف لنا أن نعلم ذلك؟ فقال: يصبح أحدكم وتحت رأسه صحيفة عليها مكتوب “طاعة معروفة. [کمال‌الدین و تمام النعمه، شيخ صدوق: ص 654]عبدالله بن عجلان می‌گويد: دربارۀ خروج قائم‌(ع) ‌نزد ابوعبدالله‌(ع) ‌بحث کرديم و عرض کرديم: يا بن رسول‌الله چگونه از آن آگاه شويم؟ فرمودند: «صبح در زير سر هريک از شما صحيفه‌ای پيدا می‌شود که در آن نوشته “اطاعتش معروف و نيکوست” پس بشنويد و اطاعتش کنيد.»

 از اين روايت درمی‌یابیم یک راه مطمئن برای آگاهی‌یافتن از خروج قائم(ع) که توسط آل‌محمد توصیه شده‌، همان رؤيا است که در اين حديث به‌عنوان صحيفه ياد شده و زير سر انسان پيدا می‌شود و روايات ديگر اين مسئله را آشکارتر می‌کنند.

أحمد بن محمد بن أبي نصر، قال: سألت الرضا(ع)  وقد سأله عدة مسائل (إلى أن قال): وسألته عن مسألة الرؤية، فأمسك ثم قال: إنا لو أعطيناكم ما تريدون لكان شراً لكم، وأخذ برقبة صاحب هذا الأمر. [قرب الاسماء، حصيری قمی، ‌ص 380-379]احمد بن محمد بن ابونصر می‌گويد: از امام رضا(ع)  دربارۀ رؤيا پرسيدم. حضرت سکوت کردند، سپس فرمودند: «اگر هر آنچه را می‌خواهيد به شما بدهيم قطعاً برای شما شر شده و باعث گرفتن جان صاحب الامر می‌شود.»

احمد بن محمد از امام رضا(ع) دربارۀ  رؤیا سؤال می‌کند، اما امام(ع) از پاسخ امتناع کرده و رؤیا را به مسئله صاحب‌الامر مرتبط می‌دانند و می‌فرمایند اگر به این مسئله پاسخ دهند باعث مشکلاتی برای قائم شده و حتی منجر به قتل او می‌شود. ارتباط رؤیا و مسئلۀ ظهور قائم در این روایت به‌شدت واضح است.

از پیامبر(ص) نقل شده است که فرمود: «هرگاه آخرالزمان نزدیک شود، کمتر پیش می‌آید که خواب مؤمن دروغ شود؛ و صادق‌ترین آن‌ها در رؤیا، صادق‌ترین آن‌ها در گفتار است.» [امالی شیخ طوسی: ص 386]

در این حدیث به‌وضوح بیان شده رؤیاهای صادقه در آخرالزمان که زمان ظهور است زیاد می‌شود.

هزاران رؤیای صادقه در تأیید سید احمدالحسن(ع)

امروزه بسیاری از مردم در تأیید سید یمانی رؤیاهایی دیده‌اند. این رؤیاها توسط مردم منطقه‌ای خاص با عقیده‌ای مشخص دیده نشده، بلکه از تمام دنیا، و از تمام ادیان و مذاهب، گروه‌های متعددی به خاطر همین رؤیاهایی که دیده‌اند به سید احمدالحسن(ع) ایمان آورده‌اند و حق بودن مسیرش را تصدیق کرده‌اند.

  • بعضی از این اشخاص قبل از آشنا‌شدن با این دعوت مبارک، رؤیا دیده‌اند.
  • بعضی بعد از آشنایی با این دعوت، اهل‌بیت ع، انبیا، ملائکه و… را در تأیید ایشان دیده‌اند.
  • این رؤیاها به هزاران هزار می‌رسد و امکان تبانی بر دروغ در آن محال است.
  • همۀ این رؤیاها موافق با وصیت مقدس پیامبر ص است که احمدالحسن(ع) به آن احتجاج نموده است.
  • در این رؤیاها معصومین حضور دارند؛ پس قطعاً صادق هستند.

چرا ما رؤیا ندیدیم؟ چرا ما رؤیا نمی‌بینیم؟

سید احمدالحسن(ع) همۀ مردم را به پرسش از خدا دعوت می‌کند و راه توسل به اهل‌بیت(ع) و حضرت زهرا س را پیش می‌کشد و می‌فرمایند: «کوتاه‌ترین راه ایمان به غیب، خودِ غیب است. بعد از اینکه سه روز روزه گرفتی و به حضرت فاطمه(ع) دخت گرامی پیامبر ص متوسّل شدی از خداوند بخواه حقیقت را به‌وسیلۀ رؤیا یا مكاشفه یا به هر نشانه‌ای از نشانه‌های غیبیِ ملکوتیِ خداوند سبحان و متعال، از سوی خداوند بشناسی.» [کتاب پاسخ‌های روشنگرانه،ج۱، س۱]

همچنین دعای معروف رؤیا برای کسانی که طالب حق هستند وجود دارد.

دعای رویا

سید احمدالحسن فرمودند: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ. این دعارا به‌مدت چهل شب بعد از نصف شب بخوان:

(اَللّهُمَّ أَنتَ دَلیلُ المُتَحَیِّرینَ وَ مَفزَعُ المَكروبينَ وَ غِياثُ المُستَغِيثِينَ. مَا لِي إِلهٌ غَيرُكَ فَأَدعُوهُ وَ لا شَريكَ لَكَ فَأَرجُوهُ. صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَاجعَل لِي مِن أَمرِي فَرَجَاً وَاهدِنِي لِاَقرَبَ مِن هَذا رَشَداً. قَرَعتُ بابَكَ وَ أَنَختُ رَحلِي بِساحَةِ قُدسِكَ وَ جَنابِكَ طالِباً شَهادَتَكَ وَ أَنَا العَبدُ الخَسِيسُ الذَّلِيلُ وَ أَنتَ الرَّبُّ العَزيزُ الجَلِيلُ، بَيِّن لِي أَمرَ احمدالحسن بِأَوضَحِ بَيانٍ وَ اَفصَحِ لِسانٍ، فَاِن كَانَ وَلِيَّكَ صَدَّقتُهُ وَ بَايَعتُهُ وَ نَصَرتُهُ وَ اِن كَانَ عَدُوَّكَ كَذَّبتُهُ وَ حَارَبتُهُ يا مَن أَوحَى لِلحَوارِيِّينَ وَ شَهِدَ لَهُم بِأَنَّ عِيسَى رَسُولَهُ (وَإِذْ أَوْحَيْتُ إِلَى الْحَوَارِيِّينَ أَنْ آمِنُوا بِي وَبِرَسُولِي قَالُوا آمَنَّا وَاشْهَدْ بِأَنَّنَا مُسْلِمُونَ)(1) اِشهَد لِي وَ بَيِّن لِي هَذَا الأَمرِ فَقَد شَهِدَ شَعرِي وَ بشري وَ لَحمِي وَ دَمِي وَ عَظمِي وَ مَا أَقَلَّت الأَرضُ مِنِّي وَ رُوحِي، إِنَّ شَهادَتَكَ اَكبَرُ شَهادَةً (قُلْ أَيُّ شَيْءٍ أَكْبَرُ شَهَادَةً قُلِ اللَّهُ شَهِيدٌ بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ)(2) يَا مَن عَرَضَ نَفسَهُ لِلكَافِرِينَ بِرِسَالَةِ مُحَمَّدٍ شَاهِداً فَقَالَ (وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ)(3) (أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ إِنِ افْتَرَيْتُهُ فَلا تَمْلِكُونَ لِي مِنَ اللَّهِ شَيْئاً هُوَ أَعْلَمُ بِمَا تُفِيضُونَ فِيهِ كَفَى بِهِ شَهِيداً بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَهُوَ الْغَفُورُ الرحِيمُ)(4) ( قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ إِنَّهُ كَانَ بِعِبَادِهِ خَبِيراً بَصِيراً)(5) فَزَهَدُوا بِشَهَادَتِكَ، اِشهَد لِي يَا رَبّ فَإِنِّي لَا اَزهَدُ بِشَهَادَتِكَ، وَاشهَد أَنَّ الرُّؤيَا حَقٌّ مِن عِندِكَ وَ طَلائِعُ وَحيِكَ وَ كَلِماتِكَ الَّتِي تَفَضَّلتَ بِهَا عَلَى العَالمَيِنَ يَا مَن مَدَحَ اِبراهِيمَ وَ جَعَلَ النُّبُوَّةَ فِي ذُرِّيَّتِهِ لِأَنَّهُ صَدَّقَ الرُّؤيَا فَقُلتَ (سُبحانَكَ وَنَادَيْنَاهُ أَنْ يَا إِبْرَاهِيمُ * قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيا إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ )(6) وَ مَدَحتَ مَريمَ فَقُلتَ (وَمَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهِ مِنْ رُوحِنَا وَصَدَّقَتْ بِكَلِمَاتِ رَبِّهَا)(7)  يَا مَن خَاطَبَ مُحَمَّدَ فَقَالَ (نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِمَا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ هَذَا الْقُرْآنَ وَإِنْ كُنْتَ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الْغَافِلِينَ * إِذْ قَالَ يُوسُفُ لَأَبِيهِ يَا أَبَتِ إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَباً وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِي سَاجِدِينَ )(8) فَسَمَّيتَ الرُّؤيا أَحسَنَ القِصَصِ فِي كِتابِكَ الكَريمِ وَ مَدَحتَ مَن صَدَّقَ بِها مِن أَولِيائِكَ وَ أَنبِيائِكَ وَ رُسُلِكَ وَ ذَمَمتَ مَن كَذَّبَ بِها وَ سَمَّاهَا أَضغَاثَ أَحلامَ فَقُلتَ وَ قَولُكَ الحَقّ (اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ * مَا يَأْتِيهِمْ مِنْ ذِكْرٍ مِنْ رَبِّهِمْ مُحْدَثٍ إِلَّا اسْتَمَعُوهُ وَهُمْ يَلْعَبُونَ * لاهِيَةً قُلُوبُهُمْ وَأَسَرُّوا النَّجْوَى الَّذِينَ ظَلَمُوا هَلْ هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ أَفَتَأْتُونَ السِّحْرَ وَأَنْتُمْ تُبْصِرُونَ * قَالَ رَبِّي يَعْلَمُ الْقَوْلَ فِي السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ * بَلْ قَالُوا أَضْغَاثُ أَحْلامٍ بَلِ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ شَاعِرٌ فَلْيَأْتِنَا بِآيَةٍ كَمَا أُرْسِلَ الْأَوَّلُونَ)(9)  وَ قَالَ مَلَأُ فِرعَونُ وَ زَبَانِيَتُهُ (أَضْغَاثُ أَحْلامٍ وَمَا نَحْنُ بِتَأْوِيلِ الْأَحْلامِ بِعَالِمِينَ)(10) وَ صَدَّقَ يُوسُفُ بِالرُّؤيَا وَ أَوَّلَهَا فَمَدَحتَهُ وَ قُلتَ (سُبحَانَكَ يُوسُفُ أَيُّهَا الصِّدِّيقُ)(11) اَللَّهُمَّ اجعَلنِي كَأَولِيائِكَ وَ أَنبِيائِكَ وَ رُسُلِكَ اَصدِقُ بِالرُّؤيا طَلائِعِ وَحيِكَ وَ كَلِماتِكَ الَّتِي تَفَضَّلتَ بِهَا عَلَى العَالَمِينَ وَ اَحسَنِ القِصَصِ فِي كِتابِكَ وَ لا أَنقُضُ عَهدَكَ وَ لَا اَخلِفُ وَعدَكَ)

سپس می گویی:

(أَغِثنِي يَا رَبِّ بِحَقِّ فَاطِمَة، اِرحَمنِي يَا رَبِّ بِحَقِّ فَاطِمَة، اِهدِنِي يَا رَبِّ بِحَقِّ فَاطِمَة)

[۱.مائده، 111؛ 2. انعام، 19؛ 3. رعد، 43؛ ۴. احقاف، 8؛ 5.اسراء، 96؛ ۶.صافات، 105 و 104؛ ۷.تحریم، 12؛ ۸.یوسف، 3 و 4؛ ۹.انبیاء، 5-1؛ 10.یوسف، 44؛ ۱۱.یوسف، 46]

ترجمۀ دعای رؤیا:

(خداوندا! ای راهنمای سرگردان شده‌گان و پناهگاه ناراحت شدگان و دست‌گیر کمک خواهان، غیر از تو چه کسی را دارم که او را بخوانم و شریکی ندارد که از او تمنا و خواهش کنم. خداوندا بر محمد و خاندان محمد درود بفرست و در کارم گشایش قرار بده؛ و مرا به نزدیک‌ترین چیز به این هدایتم کن. درت را کوبیده‌ام و پایم را در ساحت (میدان) مقدست و کنارت خم نموده‌ام، که از تو طلب گواه و شهادتت را دارم و من بندۀ درمانده و خسیس هستم و شما خدای عزیز و بزرگوار هستید. امر احمدالحسن را با واضح‌ترین بیان و فصیح‌ترین زبان‌ها برایم معلوم کن که اگر ولی‌ای از اولیای تو باشد او را تصدیق نمایم و با او بیعت کنم و یاری‌اش نمایم و اگر از دشمنانت باشد او را تکذیب کنم و بجنگم. ای کسی که به حواریون وحی نمود و برای آن‌ها گواهی داد به حضرت عیسی رسولش (و (به ياد آور) زمانی را که به حواريون وحی فرستادم که: «به من و فرستاده من، ايمان بياوريد!» آن‌ها گفتند: «ايمان آورديم، و گواه باش که ما مسلمانيم!») برایم گواهی بده و این امر را برایم روشن کن که همانا پوست و مویم و گوشت و خون و استخوانم و آنچه زمین از من حمل کرده و روحم گواهی داد به اینکه شهادت (گواهی) شما بزرگ‌ترین شهادت است (بگو: «بالاترین گواهی، گواهی کيست؟» (و خودت پاسخ بده و) بگو: «خداوند، گواه ميان من و شماست)؛ ای کسی که برای کافران به رسالت حضرت محمد خود را به‌عنوان شاهد عرضه نمود و فرمود: (آن‌ها که کافر شدند می‌گويند: «تو پيامبر نيستی!» بگو: «کافی است که خداوند، ميان من و شما گواه باشند!»)، (بلکه می‌گويند: «اين آيات را بر خدا افترا بسته است!» بگو: «اگر من آن را به‌دروغ به خدا نسبت داده باشم شما نمی‌توانيد در برابر خداوند از من دفاع کنيد! او کارهايی را که شما در آن وارد می‌شويد بهتر میداند؛ همين بس که خداوند گواه ميان من و شما باشد؛ و او آمرزنده و مهربان است!»)؛ (بگو: «همين کافی است که خداوند، ميان من و شما گواه باشد؛ چراکه او نسبت به بندگانش آگاه و بيناست!) و به گواهی و شهادت شما اعتنا نکردند. ای خدا برایم گواهی بده که من به گواهی تو بی‌اعتنایی نمی‌کنم و گواهی می‌دهم که رؤیا از جانب شما حق است و آن محل نزول وحی و کلماتی است که با آن‌ها بر جهانیان فضیلت بخشی. ای کسی که حضرت ابراهیم را مدح و ستایش نمودی و نبوت را در نسلش قرار دادی و آن به خاطر اینکه وی رؤیا را تصدیق نمود و خودت فرمودی: (او را ندا داديم که: «ای ابراهيم!* آن رؤيا را تحقق بخشيدی؛ ما این‌گونه، نيکوکاران را جزا می‌دهيم!) و حضرت مریم را ستایش کردی و فرمودی: (و نیز به مريم دختر عمران که دامان خود را پاک نگه داشت، و ما را از روح خود در آن دميديم؛ او کلمات پروردگار را تصديق کرد). ای کسی که حضرت محمد را مورد خطاب قرار داد و فرمود: (ما بهترين سرگذشت‌ها را از طريق اين قرآن ـ‌که به تو وحی کرديم‌ـ بر تو بازگو می‌کنيم؛ و مسلماً پيش از اين، از آن خبر نداشتی!* (به خاطر بياور) هنگامی را که يوسف به پدرش گفت: «پدرم! من در خواب ديدم که يازده ستاره، و خورشيد و ماه در برابرم سجده می‌کنند!») و در کتاب کریمت رؤیا را بهترین داستان‌ها نامیدی و هرکس از اولیا و پیامبران و رسولانت را که آن را تصدیق کرده، ستایش و مدح نمودی، و تکذیب‌کنندگان که آن را خواب‌های پریشان نامیدند مورد مذمت و نکوهش قرار دادی. و فرمودۀ شما بر حق است: (حساب مردم به آنان نزديک شده، در حالی که در غفلت‌اند و روی گردان‌اند!* هيچ يادآوری تازه‌ای از طرف پروردگارشان برای آن‌ها نمی‌آيد، مگر آنکه با بازی به آن گوش می‌دهند!* اين در حالی است که دل‌هايشان در لهو و بی‌خبری فرو رفته است! و ستمگران پنهانی نجوا کردند (و گفتند): «آيا جز اين است که او بشری همانند شماست؟! آيا به سراغ سحر می‌رويد، بااینکه می‌بينيد؟!* (پيامبر) گفت: «پروردگارم همه سخنان را، چه در آسمان باشد و چه در زمين، می‌داند؛ و او شنوا و داناست!»* آن‌ها گفتند: «بلکه خواب‌هایی آشفته است! اصلاً آن را به‌دروغ به خدا بسته؛ نه، بلکه او يک شاعر است! بايد معجزه‌ای برای ما بياورد؛ همان گونه که پيامبران پيشين فرستاده شدند!») و اطرافیان فرعون و مریدانش گفتند: (گفتند: «خواب‌های پريشان و پراکنده‌ای است؛ و ما از تعبير این‌گونه خواب‌ها آگاه نيستيم!) و یوسف رؤیا را تصدیق نمود و آن را تأویل نمود و او را ستایش نمودی و فرمودی: (يوسف، ای مرد بسيار راست‌گو)، خداوندا مرا همانند اولیا و پیامبران و رسولانت قرار بده که رؤیا را تصدیق کردند که آن محل نزول وحی‌ات و کلماتی است که با آن با جهانیان سخن می‌گویی و آن بهترین داستان‌ها در کتابت است. و عهدت را نقص نکنم و خلاف وعدۀ شما عمل نکنم).

 سپس می‌گویی:

(نجاتم بده ای خدا به‌ حق فاطمه، به من رحم کن ای خدا به ‌حق فاطمه، هدایتم کن ای خدا به‌ حق فاطمه.)

سخن پایانی

به‌واسطۀ آنچه در این مطلب مرور شد، دانستیم: رؤیا و مکاشفه سخن و شهادت خداوند بر حقانیت حجت و خلیفه‌اش بر روی زمین است، و این مطلب به‌وضوح در آیات قرآن و روایات مشهود است. سید احمدالحسن(ع) وصی و فرستادۀ امام مهدی(ع) نیز از این قاعده مستثنا نیست و هزاران رؤیا در تأیید ایشان برای بندگان خداوند محقق شده است که امکان تبانی بر دروغ در آن‌ها ممکن نیست. همان‌ طور که ایشان خود می‌فرمایند: «کوتاه‌ترین راه ایمان به غیب، خود غیب است.» بنابراین اگر پس از مطالعۀ دلایل مختلف مربوط به حقانیت ایشان، همچنان شکی ولو ناچیز در قلبمان نهفته است از خدا بپرسیم؛ چراکه شهادت خدا برای ما کافی است.

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ * وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ» (رعد: 43)
و کسانی که كفر ورزيدند می‌گويند: تو فرستاده (خدا) نيستى. بگو: شهادت خدا و کسی که علم كتاب نزد اوست، ميان من و شما كافى است…

مهدی اول همان مولود آخرالزمان و عامل محک‌خوردن شیعیان

امتحان آخرالزمانی شیعیان با کدام شخصیت است؟

بیشتر مسلمانان در خصوص مسئله امام مهدی(ع) اتفاق‌نظر دارند. آن‌ها معتقدند مهدی در آخر‌الزمان خواهد آمد که زمین را از قسط و عدل پر خواهد کرد و در برخی جزئیات -و چه بسا در بسیاری از جزئیات‌- نیز هم‌نظر هستند؛ از جمله اینکه او از نسل رسول خدا(ص) و از فرزندان علی و فاطمه(ع) است؛

اما در برخی دیگر از جزئیات -مثل نام و زمان ولادتش با یکدیگر اختلاف‌نظر دارند. شیعیان، یعنی کسانی که خود را به این مذهب منتسب می‌دانند، -‌با گفتاری تقریباً متفاوت از امامانشان و حتی متون روایی‌شان‌‌- می‌گویند این شخص، محمد ‌بن الحسن عسکری(ع) است که در سال 255ق متولد شده است. این در‌ حالی است که اهل‌سنت می‌گویند مهدی در آخر‌الزمان متولد خواهد شد و مدعی هستند اسم او محمد‌ بن عبد‌الله یا احمد‌ بن عبد‌الله است.

واقعیتی که دعوت مبارک یمانی به اثبات رسانده، این است که حضرت محمد‌ بن الحسن عسکری، امام مهدی و قائم آل‌محمد(ع) است و فرزندش احمد که در وصیت رسول خدا و در بسیاری روایات دیگر یاد شده نیز مهدی و قائمی دیگر از آل‌محمد(ع) است.

در مباحث پیشِ‌رو تلاش خواهیم کرد این حقیقت را به اثبات برسانیم؛ اینکه قائمی از آل‌محمد(ع) همان مهدی که در آخرالزمان به دنیا می‌آید، عاملی خواهد شد که مردم با آن امتحان می‌شوند و در شناخت حقش عدۀ کثیری سقوط خواهند کرد.

از سویی روایات شریف راه اثبات این حقیقت هستند و از طرف دیگر این موضوع از دیده‌ها پنهان بوده، و دور از انتظار است و حتی مخالف تفکری است که مردم با آن اُنس گرفته‌اند. به همین جهت تا جایی ‌که امکان داشته باشد به مو‌شکافی دقیق این حقیقت خواهیم پرداخت؛ با این امید که مطلب روشن و قابل‌فهم شود.

آیا مهدی در آخرالزمان متولد می‌شود؟

پیش از آنکه به مباحث این مقاله وارد شویم روایتی را به خوانندگان گرامی تقدیم می‌کنم که به‌صراحت بیان می‌دارد مهدی کسی است که در آخر‌الزمان متولد خواهد شد؛ تا مَعبری مناسب برای ورود به این مبحث باشد؛ زیرا عدۀ بسیاری اعتقاد دارند که روایات ما شیعیان مثل چنین روایتی را در‌ خود جا نداده است.

از ابراهیم ‌بن عطیه از ام‌هانی ثقفی نقل است که می‌گوید: «صبح‌‌هنگام به ‌حضور مولایم محمد ‌بن علی باقر(ع) شرفیاب شدم و به ایشان عرض کردم: آقای من، آیه‌ای از کتاب خدا بر قلبم عارض شده، مرا مضطرب کرده و خواب را از چشمانم ربوده است. فرمود: بپرس ای ام‌هانی. من نیز عرض کردم: آقای من، این فرمودۀ خداوند عزوجل: فَلَا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ * الْجَوَارِ الْكُنَّسِ (پس سوگند به ستارگانی که باز‌می‌گردند * که نهان شوند و از نو آيند.) فرمود: آری اى ام‌‌هانی! خوب مسئله‌اى پرسيدى؛ اين مولودى در آخر‌الزمان است. او مهدى اين عترت است و براى او حيرت و غيبتى خواهد بود كه اقوامى در آن گمراه شوند و اقوامى نيز هدايت يابند و خوشا بر تو اگر او را دريابى و خوشا بر كسى كه او را دريابد.» [کمال‌الدین و تمام‌النعمه، شیخ صدوق، ص330]

در مقالات بعدی با جزئیات بیشتری به این روایت استناد خواهیم کرد.

در اینجا چه بسا گواه‌آوردن به روایتی که در کافی و دیگر منابع وارد شده است خالی از فایده نباشد.

از اصبغ بن نباته نقل شده است: «روزی خدمت امیرالمؤمنین علی(ع) رسیدم؛ ایشان را دیدم که متفکرانه چوبی در دست گرفته بود و به زمین می‌زد. به ایشان عرض کردم: ای امیرالمؤمنین! چه شده است که متفکرانه سر چوب را به زمین می‌زنید؟ آیا به این زمین علاقه‌ای دارید؟ حضرت فرمود: نه، به خدا قسم که هیچ‌وقت میل و رغبتی به زمین و دنیا نداشته‌ام؛ اما دربارۀ مولودی فکر می‌کنم که از نسل فرزند یازدهم از فرزندان من خواهد بود. او همان مهدی است که زمین را پر از عدل‌و‌داد می‌کند، چنان‌که از ظلم و جور پر شده است. برای او حیرت و غیبتی پیش می‌آید که در آن، بعضی اقوام گمراه و بعضی دیگر هدایت می‌شوند. عرض کردم: ای امیرالمؤمنین، حیرت و غیبت چه مدت خواهد بود؟ حضرت فرمود: شش روز یا شش ماه یا شش سال. عرض کردم: آیا واقعاً این امر صورت می‌گیرد؟ فرمود: آری، گویی او خلق شده است؛ ولی ای اصبغ، تو را با این امر چه کار؟ آن‌ها برگزیدگان این امت‌اند همراه با نیکان این عترت. عرض کردم: بعد از آن چه ‌خواهد شد؟ فرمود: پس از آن، هرچه خدا بخواهد می‌شود؛ زیرا خدا بداءها، اراده‌ها، غایات و پایان‌ها دارد [خدای تعالی هرطور‌ که بخواهد عمل می‌کند].» [کافی، ج1، ص379]

همان طور که ملاحظه می‌کنید این روایت به همان مطلبی دلالت می‌کند که روایت پیشین دلالت داشت. این روایت -مثل روایت قبلی‌- از مولودی سخن به میان می‌آورد که از نسل امام مهدی(ع) -یازدهمین فرزند امام علی(ع)- است و این مولود همان مهدی است که به امر پدرش زمین را پر از عدل‌وداد خواهد کرد.

آن مهدی که موضوع امتحان آخرالزمان است کیست؟

«أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ * وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ» (آيا مردم پنداشته‌اند چون بگويند ايمان آورديم، رها شوند و ديگر آزمايش نشوند؟ هر‌آينه مردمى را كه پيش از آن‌ها بودند آزموديم، تا خدا كسانى را كه راست گفته‌اند معلوم دارد و دروغ‌گويان را متمايز گرداند.) (عنکبوت: ۲-۳)

ما نیز مانند امت‌های گذشته امتحان خواهیم شد؛ مانند همۀ منتظرانی که قبل از ما بودند؛ مانند منتظران مسیح، آنان که وقتی عیسی(ع) به‌سمتشان آمد، او را متوهم و جن‌گیر و مادرش، مریم مقدس را خطاکار خواندند. آنان شبهات را بهانه‌ای کردند برای تردید در حقانیت مسیح خداوند، عیسی، در حالی که در روز جزا این توجیهات برایشان سودی نخواهد داشت.

اهل‌بیت پیامبر(ع) روشن نموده‌اند که ما هم دچار آزمونی خواهیم شد. البته راه روشن است و ما نیز اگر مانند حواریون پرده‌ها را کنار بزنیم، آفتاب حجت خدا را خواهیم دید.

وجود آزمونی الهی و سنگین در آخرالزمان از طرفی، و وجود ابهامات و پیچیدگی‌های موجود در خصوص شخصیت مهدی که در آخرالزمان متولد می‌شود از طرفی دیگر، ما را به این نتیجه می‌رساند که موضوع امتحان و غربال مردم در آخرالزمان همین مولود متولد‌شده در آخرالزمان است؛ چراکه این ایده بهترین تفسیر برای روایاتی است که به امتحانی همراه با ابهام اشاره کرده است.

در ادامه روایتی خواهد آمد که به مثالی مشابه از عیسی مسیح به‌عنوان فرزند عمران اشاره شده است.

روایتی است که شیخ کلینی در کافی از ابو‌بصیر روایت کرده است. ابا‌عبدالله امام صادق(ع) فرمود: «خداوند متعال به عمران وحی کرد من به تو پسری می‌بخشم سالم و مبارک که به اذن خدا کور مادرزاد و جزامی را درمان کند و مردگان را زنده سازد و او را پیغمبر بنی‌اسرائیل قرار می‌دهم. عمران این مطلب را به همسرش حنه که مادر مریم است گفت. چون به مریم حامله شد فکر می‌کرد حملش پسر است. چون او را زایید گفت: پروردگارا، من دختر زاییدم و پسر مانند دختر نیست؛ یعنی دختر که پیغمبر نمی‌شود. خدای عز وجل می‌فرماید: خداوند به آنچه او زاییده، داناتر است. چون خدای تعالی عیسی را به مریم بخشید او همان پیغمبری بود که به عمران بشارت داده و به او وعده کرده بود. پس هرگاه ما دربارۀ مردی از خاندان خود چیزی گفتیم و در فرزند یا فرزندِ فرزند او پیدا شد، آن را انکار نکنید.» [کافی، ج1، ص535]

بیان داستان فرزند پسر برای عمران نبی و تحقق آن در فرزند او مریم در کنار توصیه‌ای که به شیعیان خود می‌کنند بدون دلیل نیست؛ بلکه ما را به این نتیجه می‌رساند که اطلاق نام قائم(ع) بر امام محمد بن الحسن العسکری به‌معنی جواز انکار قائم‌بودن فرزند یا فرزند فرزند ایشان(ع) نیست.

همان طور که یهودیان با عیسی(ع) با این عنوان که فرزند بی‌واسطۀ عمران نبوده است امتحان شدند، شیعه -به‌طور‌ خاص‌- و انسانیت -به‌طور ‌عام‌- نیز با احمد مهدی(ع) که از فرزندان امام محمد‌ بن الحسن عسکری(ع) امتحان می‌شوند. طبیعتاً این به آن معنا نخواهد بود که پدر وی یعنی محمد ‌بن الحسن(ع) قائم یا مهدی نبوده است؛ بلکه توجه‌دادن به حقیقتی است که ایشان را توصیف می‌کند؛ یعنی وجود مهدی یا قائم ناشناخته‌ای که مردم در آخرالزمان به‌وسیلۀ او آزموده خواهند شد.

در روایتی دیگر کلینی‌ از ابا‌عبدالله امام صادق(ع) روایت کرده است که می‌فرماید: «اگر دربارۀ مردی سخنی بگوییم و در او نباشد و در فرزند یا فرزندِ فرزند او باشد، آن را انکار نکنید؛ زیرا خدای تعالی هرچه بخواهد می‌کند.» [کافی، ج1، ص535، ح2]

همان طور که در این روایت ملاحظه می‌کنید عبارت «و اگر در او نباشد» چیزی از آنچه را که در خصوص او بیان داشته‌ام تغییر نمی‌دهد؛ زیرا اینکه امام مهدی محمد ‌بن الحسن عسکری(ع) مهدی و قائم است، ثابت‌شده است؛ پس مفهوم این عبارت به قیام‌کننده با شمشیر اشاره دارد و او همان مهدی آخرالزمان است که در بخش‌های آتی به‌وضوح روشن خواهد شد.

از جمله روایاتی که به اشاراتی دلالت دارند، روایتی است که در کتاب «الإمامة و التبصرة» از ابو‌عبیدۀ حذّاء نقل شده که گفته است: از ابو‌جعفر(ع) دربارۀ این امر سؤال کردم که چه‌وقت خواهد بود؟ فرمود: «اگر انتظار داشتید از سویی بیاید، ولی از سوی دیگری آمد، آن را انکار نکنید.» [الإمامة و التبصرة، ص94]

ابو‌عبیده از امام باقر(ع) در خصوص این امر سؤال می‌کند -یعنی امر قائم(ع)- و امام(ع) به وی پاسخ می‌دهد؛ اگر انتظار داشتید از سویی به‌سمت شما بیاید، ولی او از سوی دیگری آمد -یعنی از جهتی غیر از آن جهتی که شما انتظارش را داشتید‌- او را انکار نکنید! این سخن از ناحیۀ امام(ع) نمی‌تواند بدون هیچ‌ منظور مشخصی بیان شده باشد؛ بلکه قطعاً و یقیناً امام(ع) قصد داشته است از واقعه‌ای خبر بدهد که در آینده به وقوع خواهد پیوست و از شیعیانش می‌خواهد به آن توجه داشته باشند و آن را منکر نشوند؛ واقعه‌ای که از صراحت لهجۀ همیشگی ائمه(ع) دربارۀ قائم(ع) فاصله گرفته و با ابهام و ایهام همراه شده است.

صاحب این امر را چه کسی معرفی می‌کند؟

حال برای اینکه در محدودۀ ایما و اشاره‌ها باقی نمانده باشیم، دو روایت نقل می‌کنم که گمان نمی‌کنم دیگر هیچ شک‌وشبهه‌ای باقی بگذارد. روایت اول از مالک جهنی نقل شده است که می‌گوید: به ابو‌جعفر(ع) عرض کردم: «ما صاحب این امر را با صفتی توصیف می‌کنیم که هیچ‌کس چنان توصیف نمی‌شود. فرمود: نه، به‌ خدا سوگند، این هرگز نخواهد شد تا او خود بر شما با آن احتجاج و شما را به خود دعوت ‌کند.» [غیبت نعمانی، ص321]

در این روایت مالک جهنی به امام باقر(ع) عرض می‌کند: ما خصوصیتی را از صاحب این امر می‌شناسیم که هیچ‌کس دیگری در این خصوصیت با او شریک نیست؛ یعنی این مشخصه او را از دیگران جدا می‌سازد و قطعاً آن‌ها این شاخصه را از آنچه شنیده‌اند یا از ائمه(ع) برایشان روایت شده است برداشت کرده‌اند؛ اما جای شگفتی در این نکته است که امام(ع) اینکه آن‌ها صاحب این امر را خواهند شناخت نمی‌پذیرد و سوگند یاد می‌کند که نه آن‌ها و نه دیگران، هرگز چنین امکانی نخواهند داشت تا اینکه صاحب این امر خودش بیاید و حجت را بر مردم ظاهر کند و مردم را به‌سوی خودش دعوت کند. این یعنی شخصیت صاحب‌الامر -که در اینجا منظور، مهدی آخرالزمان است‌- برای مردم ناشناخته باقی خواهد ماند تا موعد ظهورش، استدلال‌کردنش و فراخواندنش فرابرسد؛ در نتیجه تمام توصیفاتی که مالک جهنی یا دیگر مردم هم‌عصر او یا افراد پس از او می‌دانند اوصاف صاحب‌الامر یا مهدی آخرالزمان نیست؛ بلکه اوصاف شخص دیگری است؛ یعنی امام مهدی محمد ‌بن حسن عسکری(ع) که همه گمان می‌بردند لقب صاحب‌الامر، قائم یا مهدی فقط بر او منطبق می‌شود.

روایت دوم از ابوخالد کابلی نقل شده است که می‌گوید: «هنگامی‌ که علی ‌بن الحسین(ع) درگذشت، خدمت امام باقر محمد ‌بن علی(ع) رسیدم و به آن حضرت عرض کردم: فدایت شوم. شما می‌دانی من جز پدرت کسی را نداشتم و انس من با او و کناره‌گیری‌ام از مردم را می‌دانی. فرمود: راست می‌گویی ای اباخالد، چه می‌خواهی؟ عرض کردم: فدایت شوم، پدر شما صاحب این امر را به‌گونه‌ای برایم توصیف کرده بود که اگر او را در راهی می‌دیدم حتماً دستش را می‌گرفتم. فرمود: دیگر چه ‌می‌خواهی ای اباخالد؟ عرض کردم: می‌خواهم نام او را برایم بفرمایی تا او را به نام بشناسم. فرمود: به خدا سوگند -ای اباخالد‌- پرسش مشقت‌آوری از من پرسیدی و از چیزی سؤال کردی که هرگز به ‌کس ‌دیگری نگفته‌ام و اگر آن را به ‌کس‌ دیگری گفته بودم حتماً به تو نیز می‌گفتم. از چیزی پرسیدی که اگر فرزندان فاطمه او را بشناسد بر او حریص شده، او را تکه‌تکه خواهند کرد.» [غیبت نعمانی، ص299 و 300]

در این روایت نیز ابوخالد کابلی خصوصیتی از صاحب این امر را می‌داند که او (صاحب‌الامر) را از سایر مردم متمایز می‌سازد؛ اما جای شگفتی است که از نام صاحب امر سؤال می‌کند! و عجیب‌تر اینکه امام، سؤال ابو‌خالد را پرسشی سخت و مشت‌آور که قابل پاسخ‌گفتن نیست توصیف می‌فرماید و دلیل آن را چنین می‌فرماید که اگر فرزندان فاطمه او را بشناسند قطعاً بر او حریص شده، او را قطعه‌قطعه خواهند کرد!

بنابراین مسئله به شخص ابو‌خالد کابلی مربوط نمی‌شود؛ بلکه تنها به حفظ زندگانی صاحب‌الامر از دستِ فرزندان فاطمه ارتباط پیدا می‌کند و از آنجا که خطری که زندگی صاحب‌الامر را تهدید می‌کند از نخستین روز ولادتش تا روز ظهورش پیوسته ادامه دارد این اسم ناشناخته باقی خواهد ماند؛ وگرنه مخفی نگه‌داشتن آن از ابا‌خالد و آشکار‌‌کردنش به دیگران هیچ معنایی نخواهد داشت. این در ‌حالی است که ابوخالد در زمانی غیر از زمان زندگانی صاحب‌الامر زندگی می‌کرده است! و فرزندان فاطمه(ع) امروز نام امام مهدی محمد‌ بن الحسن عسکری(ع) را می‌دانند؛ بنابراین چاره‌ای نمی‌ماند جز اینکه منظور از صاحب این امر شخص دیگری باشد که مردم به‌وسیلۀ او در آخر‌الزمان امتحان می‌شوند.

روشن است که شخصیت مهدی و صاحب‌الامر و قائم جز با ظهور او و احتجاج و دعوت شخص او، روشن نمی‌شود؛ بنابراین هر آن‌کس تصور کند مهدی را شناخته و نقشۀ ظهور او را می‌داند بدون اینکه منتظر ظهور او آن‌گونه که خدا خواسته، نباشد، انتظارش طولانی می‌شود و هرگز به مهدی دست پیدا نمی‌کند.

عقیدۀ مهدیین در روایات اهل‌بیت(ع)

اعتقاد به مهدیین(ع) در احادیث پیامبر(ص) و ائمه(ع) ذکر شده است؟

یکی از اصول مذهب اهل‌بیت(ع) استمرار خلافت الهی تا روز قیامت است؛ بنابراین زمین هرگز از حجت الهی خالی نمی‌ماند.

اما خلفای الهی و سخن‌گویان از جانب خداوند، بعد از پیامبر(ص) چند نفر هستند؟

پیامبر اکرم(ص) و اهل‌بیت(ع) بر دوازده امام و دوازده مهدی (مهدیین) نص و وصیت نموده‌اند و این موضوع در احادیث متعددی ذکر شده است.

 آنچه در ادامۀ مطلب می‌آید گوشه‌ای است از بسیار احادیثی که به این موضوع مهم و تأثیرگذار پرداخته است. توجه کنید که این حجت‌های الهی پس از 12 امام معصوم(ع)، با صفت‌های مختلف در فرمایشات اهل‌بیت(ع) ذکر شده‌اند. گاهی آنان را مهدیین و امام نامیده‌اند، و گاهی از آن‌ها با نام فرزندان و اهل‌بیت امام مهدی و قائمان پس از ایشان یاد شده است؛ اما آنچه مد نظر و توجه ماست ثابت ‌بودن مقام خلیفة اللهی برای این سروران است که بر ما روشن می‌کند همۀ ایشان فرستادگانی الهی از جانب خداوند هستند که شناختشان بر ما لازم است.

دستۀ اول: متونی که در آن‌ها از فرزندان و اهل‌بیت امام مهدی(ع) یاد شده است

  • علامۀ مجلسی، در يکی از زيارت‌های امام مهدی(ع) آورده: وقتی نماز زيارت را به جای آوردی که توضيحش در زيارت اول آمد، پس وقتی از آن فراغت يافتی، بگو: «خداوندا، بر محمد و اهل‌بيتش درود فرست، هدايت‌کنندگان هدايت‌شده (مهديين)، عالمان راستگو… خداوندا، بر ولی‌ات که سنتت را زنده می‌کند، درود فرست؛ قيام‌کننده به امر تو، دعوت‌کننده به‌سوی تو، راهنما به‌سمت تو، و حجتت بر خلقت، و جانشينت بر زمينت، و شاهدت بر بندگانت،… خداوندا، عطا کن به او و ذريه‌اش و شيعيان او و رعيت او و افراد خاص و عام او و همۀ مردم دنيا، چيزی که باعث روشنی چشمش گردد و او را شادمان سازد و او را به برترين آرزوهايش در دنيا و آخرت برسان، که تو بر هرچيز توانايی؛ سپس با هر دعايی که می‌خواهی، خدا را بخوان.» [بحارالأنوار، ج۹۹، ص۱۰۱-۱۰۰]
  • علامۀ مجلسی می‌گويد: در دعاهای روز عرفه، در کتاب (اقبال) زيارت جامعه از راه دور را که از امام صادق(ع) روايت شده، يافتم که زيارت آن‌ها در هر روز، با اين زيارت شايسته است: «… سلام بر تو، ای مولای من، ای حجت بن الحسن صاحب‌الزمان، صلوات خدا بر تو و بر عترت پاکت باد…» [بحارالأنوار، ج۹۸، ص۳۷۵]
  • در صلوات ضراب اصفهانی که از صاحب‌الزمان وارد شده و دعایی است طولانی این‌چنین آمده است: «… خداوندا عطا کن به خود او و ذریۀ او و شیعیان او و رعیت او و افراد خاص و عام او و دشمنان او و همۀ مردم دنیا، آنچه را باعث روشنی چشمش گردد و او را شادمان سازد و او را به برترین آرزوهایش در دنیا و آخرت برسان که تو بر هرچیز توانایی…» [غیبت طوسی، ص28، بحارالانوار، ج52، ص22 و ج91، ص83؛ مفاتیح الجنان، اعمال روز جمعه، صلوات ضراب اصفهانی]

در این ادعیه و احادیث به‌وضوح به وجود فرزندانی از امام مهدی(ع) اشاره شده است که سزاوار درود و صلوات الهی هستند.

دستۀ دوم: متونی که در آن‌ها از فرزندان و اهل‌بیت امام مهدی(ع) با الفاظی مانند: امامان، وارثان و والیان‌عهد پس از ایشان(ع) یاد شده است

  • در قسمت دیگری از صلوات ضراب اصفهانی (که از صاحب‌الزمان(ع) وارد شده) آمده است: «…خدايا، درود فرست بر محمد مصطفى و على مرتضى و فاطمۀ زهرا، و حسن خشنود از قضا و حسين پاک‌گشته و همۀ اوصيايى كه چراغ‌هاى تاريكى و نشانه‌هاى هدايت و مشعل‌هاى فروزان تقوا و دستاويز و رشتۀ استوار و راه راست هستند؛ و درود فرست بر ولی‌ات و والیان‌ عهدش و امامان از فرزندانش، و به عمرشان بيفزا و به طول حياتشان فزونى بخش، و آن‌ها را به نهايت آرزوهاى دينى و دنيوی و اخروی‌شان برسان كه يقيناً تو بر هر‌چيز توانايی.» [غیبت طوسی، ص28؛ بحارالانوار، ج52، ص22 و ج91، ص83؛ مفاتیح‌الجنان، اعمال روز جمعه، صلوات ضراب اصفهانی]. در این دعا امام مهدی(ع) بر پدرانش درود می‌فرستد و پس از آن به درود و صلوات بر مهدیون می‌پردازد که آن‌ها را به عبارت‌های «والیان‌عهدش» و «امامان از فرزندانش» نام می‌برد.
  • دعای وارد‌شده از امام رضا(ع): «بسم الله الرحمن الرحیم. بارخدایا! صلوات و درود فرست بر محمد سرور فرستادگان، خاتم پیامبران، حجت پرودگار جهانیان، برگزیده در میثاق، انتخاب‌شده در سایه‌ها، پاک‌شده از هر آفت، مبرّا از هر عیب، امید بسته‌شده برای نجات، امیدوار به شفاعتش و آنکه دین خدا به او داده شد و کسی که دین خدا به او واگذار شد…؛ تا آنجا که می‌فرماید: بارخدایا! به او عطا كن براى خودش و فرزندانش و پيروانش و رعيتش و خاصه‌اش و همۀ آنان كه فرمانش برند و دشمنانش و همۀ اهل دنيا؛ آنچه را که ديدگانش را به آن روشن كنى و دلش را به آن شاد کنی، و او را به بالاترین آرزویش در دنیا و آخرت برسان که به‌راستی تو بر هرچیز توانایی… و سپس می‌فرماید: و درود فرست بر ولی‌ات و والیان عهدش و امامان از فرزندانش، و بر عمرشان بيفزا و طول حياتشان را فزونى بخش، و به نهايت آرزوهاى دينى و دنيوی و اخروی‌شان برسان كه به يقين تو بر هر‌چيز توانايى.» [مصباح‌المتهجد، ص 405 تا 411؛ غیبت طوسی، ص273]. در این متن، دعا برای قائم و والیان‌عهدش و ائمه از فرزندانش به‌جهت زیاد‌شدن عمر و مهلتشان [در این دنیا] واضح و روشن است.
  • علامه مجلسی در بحار‌الانوار روایت کرده، می‌گوید: «در منابع اصلی قدیمی از تألیفات پیشینیان ما آمده است: وقتی نماز صبح روز جمعه را به‌جا آوردی با این شهادت شروع کن؛ سپس با درود بر محمد و آل محمد که به صورت زیر است: بارخدایا! تو پروردگار من هستی…؛ [تا آنجا که می‌فرماید:] خداوندا! برای ولی خودت در خلقت، سرپرست و نگهدار و پیشوا و یاور باش تا آنکه اطاعتش را در سراسر زمینت پایدار گردانی و او را دورانی طولانی بهره‌مند سازی و او و فرزندانش را امامان وارث بگردانی و پراکندگی‌اش را جمع کن و امرش را کامل کن و رعیتش را برای وی فراهم نما…» [بحارالانوار، ج86، ص333]. مهدیین(ع) در این دعا، همان امامانِ وارث از فرزندان امام مهدی(ع) هستند.
  • در شرح‌الاخبار آمده است: پیامبر(ص) از مهدی(ع) و آنچه خدا از خوبی‌ها و گشایش‌ها به دست او به وجود می‌آید یادی فرمود. به ایشان گفته شد: ای رسول خدا(ص) همۀ این امور را خدا برای او جمع می‌کند؟ فرمود: «بله، و آنچه در (زمان) زندگی و روزگار او نباشد در روزگار امامان بعد از او از فرزندانش خواهد بود.» [شرح‌الاخبار، قاضی نعمان مغربی، ج2، ص42]. در این روایت نیز به‌وضوح از دوران پس از خلافت امام مهدی(ع) صحبت شده است و این دوران را به امامت فرزندان امام مهدی(ع) یعنی همان مهدیین(ع) نسبت داده‌اند.
  • علامه مجلسی در بحار روایت کرده است: کتاب «المحتضر»: حسن‌ بن سلمان، شاگرد شهید (رحمت خدا بر آن‌ها) روایت کرده است که حدیثی به خط مولایمان ابومحمد عسکری(ع) با مضمون زیر یافته است: «به‌راستی که ما عالی‌ترین مراتب حقیقت را با گام‌های نبوت و ولایت پیموده‌ایم، و طبقات هفت‌گانه را با نشانه‌های جوانمردی نورانی ساختیم. پس ما شیران بیشۀ شجاعت و ابرهای رحمت و سخاوت هستیم. در این جهان گذرا شمشیر و قلم، و در آن جهان باقی پرچم حمد و دانش در میان ماست. نوادگان ما جانشینان دین، یاوران یقین، چراغ‌های امت‌ها و کلیدهای جود و کَرَم هستند… .» [بحارالانوار، علامه مجلسی، ج52، ص121 و ج 75، ص378]. شاهد ما در این حدیث: «نوادگان ما جانشینان دین…» است. و نوادگان، فرزندانِ فرزند هستند. امام مهدی، فرزند امام حسن عسکری است و مهدیین، نوادگان ایشان(ع) هستند.
  • در کتاب اقبال‌الاعمال آمده است: در شب بيست‌وسوم از ماه مبارک رمضان، چه نشسته و چه ايستاده، در هر حال که هستی، و در تمام آن ماه، هر طور که برايت ممکن است و هر زمان از عمرت که توانستی، بعد از تمجيد و بزرگداشت خدای تعالی و درود بر محمد و آل محمد(ع) می‌گویی: «خداوندا، برای ولی‌ات، قائم به امرت، محمد بن حسن مهدی -که بر او و پدرانش برترين درود و سلام باد- در اين ساعت، و در هر ساعت، سرپرست و نگهدارنده و راهبر و ياريگر و راهنما و تأييدکننده باش، تا زمانی که او را در زمينت به رغبت سامان دهی و او را در زمين، از جهت طولی و عرضی بهره‌‌مند گردانی و او و نسلش را از امامان وارث زمين قرار دهی» [اقبال‌الأعمال، ج۱، ص۱۹۱؛ بحار الأنوار، ج۹۴، ص۳۴۹؛ مکيال‌المکارم، اصفهانی، ج۲، ص۳۸]
  • علامه مجلسی در دعایی طولانی می‌گويد: در نسخه‌ای قديمی از تأليفات پيشينيان ما آمده است: «خداوندا، برای ولی خود، در ميان خلقت سرپرست و نگهدارنده و راهبر و ياريگر باش، تا زمانی که او را در زمينت به رغبت سامان دهی، و او را از طول آن بهره‌مند سازی، و او و نسلش را از امامان وارث زمين قرار دهی، و امکاناتش را برايش جمع کن و امرش را کامل کن و افراد تحت سرپرستی‌اش را اصلاح و رکنش را تثبيت فرما…» [بحارالأنوار، ج۸۶، ص۳۴۰-۳۳۳]. دو متن ادعیه اخیر نیز بر وراثت و خلافت مهديين(ع) از ذريۀ امام مهدی(ع) به‌عنوان ائمه و جانشينان خدا در زمين، دلالت می‌کنند.

تا اینجا متوجه شدیم که نه‌تنها امام مهدی(ع) فرزندانی دارند، بلکه این فرزندان دارای جایگاه ویژه ای نزد خداوند هستند. این بزرگواران جانشینان دین، یاوران یقین، چراغ‌های امت‌ها و کلیدهای جود و کَرَم هستند.  و این فرزندان امامان وارث زمین هستند.

روایاتی که مطرح شدند دلالت بر مقام امامت مهدیین دارند، اما باید توجه داشت این مقام امامت با مقام امامت ائمۀ 12گانه تفاوت‌هایی نیز دارد.

دستۀ سوم: متونی که در آن‌ها از مهدیین و قائمین پس از امام مهدی(ع) از نسل امام حسین(ع) یاد شده است

  • وصیت پیامبر خدا(ص): از ابوعبدالله جعفر بن محمد از پدرش باقر از پدرش سيد عابدين از پدرش حسين زکی شهيد از پدرش اميرالمؤمنين(ع) نقل می‌کنند که حضرت فرمودند: رسول‌ خدا(ص) در شب وفات خويش، به اميرالمؤمنين (ع) فرمودند: «ای ابوالحسن، صحيفه و دواتی برای من بياور». و پیامبر(ص) وصيت خويش را املا کردند، تا به اين مقطع از کلام رسيدند که فرمودند: «ای علی بعد از من، دوازده امام هستند و بعد از آنان دوازده مهدی؛ و تو ای علی، اولين دوازده امام هستی، خداوند تو را در آسمان به اين نام‌ها ناميده است: علی مرتضی، اميرالمؤمنين، صديق اکبر، فاروق اعظم، مأمون و مهدی و هيچ‌کس غير از تو، صلاحيت اين اسامی را ندارد. ای علی! تو وصی من بر اهل‌بيتم، مرده و زندۀ آن‌ها هستی و بر زنانم، هرکدام از آن‌ها را که تو به همسری من باقی گذاری، فردای قيامت مرا می‌بيند و هرکدام را که طلاقش دادی، من از او مبرا هستم و هيچ‌وقت مرا نمی‌بيند، و من نيز او را درعرصۀ قيامت نخواهم ديد؛ و تو بعد از من خليفه و جانشينم بر امتم هستی و اگر زمان وفاتت رسيد، آن را به فرزندم حسن برّ وصول تسليم کن، و اگر وفاتش رسيد، آن را به فرزندم حسين شهيد مقتول تسليم کند، و اگر وفاتش رسيد، به فرزندش سيد عابدين ذی الثفنات علی تسليم کند، و اگر وفاتش رسيد، آن را به فرزندش محمد باقر تسليم کند، و اگر وفاتش رسيد، به فرزندش جعفر صادق تسليم کند، و اگر وفاتش رسيد، به فرزندش موسی کاظم تسليم کند، و اگر وفاتش رسيد، آن را به فرزندش علی رضا تسليم کند، و اگر وفاتش رسيد، آن را به فرزندش محمد ثقه تقی تسليم کند، و اگر وفاتش رسيد، آن را به فرزندش علی ناصح تسليم کند، و اگر زمان وفات او رسيد، آن را به فرزندش حسن فاضل تسليم کند، و اگر زمان وفاتش رسيد، آن را به فرزندش، محمد ذخيره شده از آل محمد(ع) تسليم کند و آن‌ها دوازده امام هستند. سپس بعد از او دوازده مهدی است،که اگر زمان وفاتش رسيد، آن را به فرزندش اول مقربين تسليم کند که سه نام دارد، نامی هم‌نام من و نام پدرم و آن عبدالله و احمد است و نام سومش نيز مهدی است و او اولينِ مؤمنان است.» [غیبت شيخ طوسی، ص150]
  • امام صادق (ع) فرمود: «همانا از ما، بعد از قائم(ع) دوازده مهدی از فرزندان حسين(ع) است.» [منتخب الأنوار المضيئة، ص۳۵۴-۳۵۳]
  • علی بن حسين(ع) فرمودند: «قائم از ما اهل‌بيت قيام می‌کند، سپس بعد از ايشان دوازده مهدی هستند.» [شرح‌الأخبار، قاضی نعمان مغربی، ج ۳، ص۴۰۰]. ناگفته پیداست که وضوح کلامی سه روایت بالا در اثبات وجود مهدیین پس از ائمه دوازده‌گانه به حدی بالاست که ما را از توضیح بیشتر بی نیاز می‌کند.
  • ابوبصیر می‌گوید: به امام صادق(ع) عرض کردم: ای پسر رسول خدا، من از پدرت(ع) شنیدم که می‌فرمود: پس از قائم دوازده امام است. امام صادق(ع) فرمود: «[پدرم] فرمود دوازده مهدی و نگفته است دوازده امام، و آن‌ها گروهی از شیعیان ما هستند که مردم را به موالات و دوستی ما و شناخت حق ما دعوت می‌کنند.» [کمال‌الدین، ص358]. باید دقت داشت که در روایت فوق، مقام امامت مهدیین نفی نشده است، بلکه امام صادق(ع) اشتباه راوی را در نقل حدیث از پدر بزرگوارشان تصحیح فرموده است.
  • ابوبکر حضرمی می‌گوید: به امام باقر(ع) یا امام صادق(ع) عرض کردم: کدام سرزمین پس از حرم خدا و حرم پیامبرش بافضیلت‌تر است؟ حضرت فرمود: «ای ابابکر، سرزمین کوفه که جایگاهی پاک و طاهر است و در آن قبرهای پیامبران مرسل و غیرمرسل و اوصیای صادق قرار دارد، و در آن مسجد سهیل قرار دارد که خداوند پیامبری را مبعوث نکرد، مگر اینکه در آن مسجد نماز خواند، و از آنجا عدل خداوند پدیدار می‌شود و در آن است قائمش و قائمان پس از او، و آن منزلگاه انبیا و اوصیا و صالحین است.» [کامل‌الزیارات، ص76]. در این روایت امام محمد باقر(ع) مهدیین را با لفظ «و قائمانِ پس از او» یعنی بعد از «قائم» یاد می‌کند و «قائمان» جمع «قائم» است؛ به‌عبارت دیگر همۀ آن‌ها «قائم» نامیده می‌شوند.
  • حبۀ عرنی می‌گوید: امیرالمؤمنین(ع) به‌سمت حیره خارج شد و فرمود: «این به این متصل خواهد شد -و با دستش به کوفه و حیره اشاره فرمود‌‌- به‌طوری ‌که هر ذراع از زمین بین این دو به دینارها معامله خواهد شد و در حیره مسجدی ساخته می‌شود که پانصد درب خواهد داشت، خلیفۀ قائم(ع) در آن نماز اقامه خواهد کرد؛ زیرا مسجد کوفه برای آن‌ها کوچک خواهد بود و دوازده امام عادل در آن نماز خواهند گزارد.» عرض کردم: یا امیرالمؤمنین، آیا در آن زمان مسجد کوفه گنجایش این همه آدم را که توصیف می‌فرمایید دارد؟! فرمود: «چهار مسجد در آنجا ساخته می‌شود که مسجد کوفه از همۀ آن‌ها کوچک‌تر است. و این مسجد و دو مسجد دیگر احداث خواهد شد که در دو سوی شهر کوفه قرار می‌گیرند.» آنگاه حضرت به‌سوی رودخانۀ بصریین و غریین اشاره فرمود. [تهذیب‌الاحکام، ج3، ص253]
  • از ابا‌حمزه نقل است که امام صادق(ع) در حدیثی طولانی فرمود: «ای ابا‌حمزه، از ما بعد از قائم، یازده مهدی  از فرزندان حسین(ع) خواهد بود.» [غیبت طوسی، ص478 و 479]
  • در کتاب مرجع محمد ‌بن مثنی‌ بن قسم حضرمی آمده است: جعفر از ذریح محاربی نقل می‌کند: از امام صادق(ع) دربارۀ امامان بعد از پیامبر(ص) پرسیدم. فرمود: «بله، امیرالمؤمنین علی ‌بن ابی ‌طالب(ع)، امام بعد از پیامبر(ص) بود. سپس علی ‌بن حسین، سپس محمد ‌بن علی، سپس امام امروز شما. هرکس این را انکار کند مانند کسی است که شناخت خدا و پیامبرش را انکار کرده است…» سپس عرض کردم: شما امروز امام هستید، خدا مرا فدای شما گرداند… تا این سخن امام: «سپس بعد از قائم، یازده مهدی از فرزندان حسین(ع) خواهند بود.» [اصول شانزده‌گانه، تعدادی از محدثین، ص89 تا 91]. این دو حدیث با روایات دیگر تعارض ندارند؛ زیرا مقصود از قائم در این احادیث همان مهدی اول است.
  • در دعای سوم شعبان‌المعظم وارد‌شده از امام حسن عسکری(ع) آمده است: «سرور خاندان، مدد‌یافته به یاری در روز بازگشت، پاداش شهادتش این است که امامان از نسل او هستند، و شفا در تربت اوست و پیروزی با اوست در هنگام بازگشتش، و جانشینان از خاندانش پس از قائمشان و غیبت او، تا انتقام گیرند و خون‌خواهی کنند، و جبّار را خشنود سازند و بهترین یاران دین حق شوند.» [اقبال، سید ‌بن طاووس، ص 689؛ مصباح، کفعمی، ص543؛ بلدالامین، ص185؛ مصباح المتهجد، شیخ طوسی، ص826]. در این دعا تصریحی بر وجود اوصیا و جانشینان قائم(ع) وجود دارد؛ آنجا که می‌فرماید: «و جانشینان از خاندانش پس از قیام‌کننده‌شان و غیبت او.»
  • در کتاب فقه‌الرضا(ع) آمده است: اين دعا در نماز وتر، وارد شده است، و دربارۀ آن گفته شده: دعايی است که ما اهل‌بيت(ع) بر آن مداومت می‌کنيم: «خداوندا، بر او و خاندانش از آل طاها و يس درود فرست، و ولی‌ات را و وصی نبی‌ات و برادر رسولت و وزيرش، امام متقين و خاتم وصیين برای خاتم پيامبران محمد(ص) را به درود خودت، خاص گردان، و نيز دخترش بتول، و نيز دو سرور جوانان اهل بهشت از اولين تا آخرين و نيز امامان رشديافتۀ مهديين گذشتگان و نيز پيشوايان با تقوای نيکو، امامان فاضل باقی‌مانده، و نيز باقی‌مانده‌ات در زمينت، قائم به حق در روز موعود و نيز بزرگان مهديين، امينان نگهدارنده.» [الفقه‌الرضا(ع)، علی بن بابويه، ص۴۰۲]

سخن پایانی

در پایان سخن هم لازم است یادآور شویم که علمای گذشته با توجه به روایات اهل‌بیت(ع) از مسئلۀ وجود فرزند برای امام مهدی(ع) آگاه بودند تا جایی که در کنار صلوات بر امام مهدی، بر فرزندان ایشان (مهدیین) هم صلوات فرستاده‌اند. به‌عنوان نمونه ابیاتی سروده‌شده از سید بن طاووس را ذکر می‌کنیم.

 سيد بن طاووس می‌گويد: روز جمعه، روز صاحب‌الزمان و به نام ايشان است و آن روزی است که حضرت(ع) در آن ظهور می‌کنند. بيت شعری دارم که به محبت آنان(ع) اشاره دارد: «شما را دوست می‌دارم، حتی اگر زندگيم پايان يابد؛ زائر کوی شمايم، حتی اگر مرکبم کشته شود.

سلام بر تو، ای حجت خدا بر زمين، سلام بر تو، ای چشم خدا در ميان خلق، سلام بر تو، ای نور الهی که هدايت‌‌يابندگان، با آن هدايت می‌شوند؛ و برای مؤمنان مايۀ فرج و گشايش است؛ سلام بر تو، ای پاک‌شدۀ ترسان، سلام بر تو، ای دوست خيرخواه، سلام بر تو، ای کشتی نجات، سلام بر تو، ای چشمۀ حيات، سلام بر تو، صلوات خداوند بر تو و بر اهل‌بيت پاکت باد، سلام بر تو، خداوند تعجيل کند، در وعده‌ای که در خصوص پيروزی و ظهور امر به تو داده است، سلام بر تو، ای مولای من، من بندۀ تو هستم، که به اول و آخرت معرفت دارم، که به وسيلۀ تو و اهل‌بيتت به خداوند تقرب می‌جويم. منتظر ظهور تو و ظهور حق به دستان تو هستم و از خداوند می‌خواهم که بر محمد و آل محمد درود فرستد و مرا در زمرۀ منتظران تو و پيروان و ياوران تو بر دشمنت، قرار دهد و از جملۀ کشته‌شدگان در مقابلت قرار دهد. مولای من، ای صاحب‌الزمان، صلوات خداوند بر تو و بر اهل‌بيت تو باد. امروز جمعه است و آن روز توست، که انتظار ظهور تو و گشايش برای مؤمنان و قتل کافران به شمشيرت، در اين روز می‌رود، و من ای مولای من، مهمان و پناه‌برده به تو هستم؛ و تو ای مولای من، کريم و از فرزندان اهل کرم هستی و مأمور به مهمان‌پذيری و پناه‌دهندگی هستی؛ پس مرا مهمان خود کن و در نزد خود پناه ده، صلوات خدا بر تو و بر اهل‌بيت پاکت باد.» [جمال‌الأسبوع، ص۴۲-۴۱، بحارالأنوار، ج۹۹، ص۲۱۶-۲۱۵]

برای اطلاع بیشتر می‌توانید به کتب روایی شیعه، همچنین کتاب استمرار امامت بعد از صاحب‌الزمان(ع) و کتاب چهل حدیث در خصوص مهدیین و فرزندان قائم(ع) مراجعه فرمایید.